شنبه , 29 دی 1403 2025 - 01 - 18 ساعت :
 
» داستان » داستان دو برادر در مزرعه- داستانی زیبا و جالب
داستان
داستان

داستان دو برادر در مزرعه- داستانی زیبا و جالب

اسفند ۲۰, ۱۴۰۲ 50

داستان
داستان

خلاصه مطالب: دو برادر در مزرعه خانوادگی کار می کردند و همه چیز را با هم نصف می کردند. اما هرکدام با دلایل مختلف فهمیدند که بیشتر از نصف را لایق دارند و به طور مخفیانه گندم خود را به یکدیگر دادند. سال ها بعد با مشاهده همدیگر در انبارها، متوجه شدند که هر دو این کار را کرده بودند و با آغوش گرفتن یکدیگر این موضوع را به روشنی حل کردند.

به گزارش مجله نو: دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنهاازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت :‌
(( درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند . ))
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .
در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت :‌(( درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود . ))
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگر مساوی است . تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند …

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×