یکشنبه , 30 دی 1403 2025 - 01 - 19 ساعت :
 
» داستان » داستان سخنرانی چرچیل- عالی ترین و تاثیرگذار ترین داستان
داستان
داستان

داستان سخنرانی چرچیل- عالی ترین و تاثیرگذار ترین داستان

اسفند ۲۰, ۱۴۰۲ 50

داستان
داستان

خلاصه مطالب: چرچیل سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC می‌رفت. راننده تاکسی علاقه‌مند به سخنرانی چرچیل بود و او را از گوش دادن به آن منع نداد. چرچیل از این علاقه خوشحال شد و به راننده یک اسکناس ده پوندی داد. راننده از خوشحالی به اندازه اسکناس، حاضر بود تا فردا منتظر بماند.

به گزارش مجله نو: سخنرانی چرچیل:
چرچيل (نخست وزير اسبق بريتانيا) روزي سوار تاکسي شده بود و به دفتر BBC براي مصاحبه مي‌رفت.
هنگامي که به آن جا رسيد به راننده گفت : آقا لطفاً نيم ساعت صبر کنيد تا من برگردم.

راننده گفت: نه آقا ! من مي خواهم سريعاً به خانه بروم تا سخنراني چرچيل را از راديو گوش دهم.

چرچيل از علاقه‌ ي اين فرد به خودش خوشحال و ذوق ‌زده شد و يک اسکناس ده پوندي به او داد.

راننده با ديدن اسکناس گفت: گور باباي چرچيل ! اگر بخواهيد، تا فردا هم اين‌جا منتظر مي ‌مانم !

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×