» داستان » داستان هایی شیرین از دوران مدرسه (2) + داستانی تاثیرگذار
داستان
داستان

داستان هایی شیرین از دوران مدرسه (2) + داستانی تاثیرگذار

40

داستان
داستان

خلاصه مطالب: معلم به بچه‌ها درس جریان خون در بدن را آموزش داد و یکی از بچه‌ها به او گفت که خون در پاهایش جمع نمی‌شود چون پاهایش خالی است.

به گزارش مجله نو: داستان هایی شیرین از دوران مدرسه (2):
معلم داشت جریان خون در بدن را به بچه‌ها درس مى‌داد.

براى این که موضوع براى بچه‌ها روشن ‌تر شود گفت:

بچه‌ها! اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مى‌دانید خون در سرم جمع مى‌شود و صورتم قرمز مى‌شود.

بچه‌ها گفتند: بله

معلم ادامه داد: پس چرا الان که ایستاده‌ام خون در پاهایم جمع نمى‌شود؟

یکى از بچه‌ها گفت: براى این که پاهاتون خالى نیست.

به این نوشته امتیاز بدهید!

رضا امیری

هر اتفاقی را بهانه ای برای نوشتن ببینید، با هر مسئله ای که برایتان پیش می آید یک نوشته خوب بسازید، خدا همراه شماست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×