» داستان » داستان بزرگ مرد کوچک- جذاب ترین و زیبا ترین داستان
داستان
داستان

داستان بزرگ مرد کوچک- جذاب ترین و زیبا ترین داستان

30

داستان
داستان

خلاصه مطالب: یک پسر کوچک با پرداخت ۳۵ سنت به جای ۵۰ سنت بستنی خالی خرید و برای خدمتکار ۱۵ سنت به عنوان انعام گذاشت.

به گزارش مجله نو: بزرگ مرد کوچک:
در روزگاری که بستنی با شکلات به گرانی امروز نبود پسر ۱۰ ساله ای وارد قهوه فروشی هتلی شد و پشت میزی نشست . خدمتکار برای سفارش گرفتن سراغش رفت.

پسر پرسید : بستنی با شکلات چند است ؟

خدمتکار گفت : ۵۰ سنت.

پسر کوچک دستش را در جیبش کرد. تمام پول خرد هایش را در آورد و شمرد بعد پرسید: بستنی خالی چند است؟

خدمتکار با توجه به اینکه تمام میز ها پر شده بود و عده ای بیرون قهوه فروشی منتظر خالی شدن میز ایستاده بودند با بی حوصلگی گفت:

۳۵ سنت.

پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت:

برای من یک بستنی ساده بیاورید.

خدمتکار بستنی را به همراه صورت حصاب روی میز گذاشت و رفت. پسر بستنی را تمام کرد و رفت .هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت. پسر بچه در کنار بشقاب خالی ۱۵ سنت برای انعام او گذاشته بود !!

یعنی او با پول هایش می توانست بستنی با شکلات بخورد اما چون پولی برای انعام دادن برایش باقی نمی ماند، این کار را نکرده بود و بستنی خالی خورده بود.

 

به این نوشته امتیاز بدهید!

رضا امیری

هر اتفاقی را بهانه ای برای نوشتن ببینید، با هر مسئله ای که برایتان پیش می آید یک نوشته خوب بسازید، خدا همراه شماست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×