» داستان » داستان معلم عصبی و سارا…- زیباترین و آموزنده ترین داستان
داستان
داستان

داستان معلم عصبی و سارا…- زیباترین و آموزنده ترین داستان

20

داستان
داستان

خلاصه مطالب: دختری به نام سارا به معلمش گفت که مادرش مریض است و پول کمی دارند. او از معلم خواست تا به او پول بدهد تا بتواند دفتر بخرد و مشق های خود را بنویسد. معلم ناراحت شده و به او کمک کرد.

به گزارش مجله نو: معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا …
دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد… بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم… مادرم مریضه… اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن…
اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد… اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه… اونوقت… اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم… اونوقت قول می دم مشقامو …

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا …
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد . .

به این نوشته امتیاز بدهید!

رضا امیری

هر اتفاقی را بهانه ای برای نوشتن ببینید، با هر مسئله ای که برایتان پیش می آید یک نوشته خوب بسازید، خدا همراه شماست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×