دوشنبه , 11 تیر 1403 2024 - 06 - 30 ساعت :
» داستان » داستان مهندس و مدیر
داستان
داستان

داستان مهندس و مدیر

اسفند 20, 1402 00

داستان
داستان

خلاصه مطالب: مدیری که با بالن گم شده است، بالای یک آسمان خراش مهندسی ملاقات می‌کند که به او می‌گوید که چنانچه گم شده، نقشه ندارد و در وضعیت بدی است، تمام اینها تقصیر مدیر است.

به گزارش مجله نو: مهندس و مدیر:
روزی یکی از مدیران عالی رتبه ی شرکتی به مدت یک روز تمام بر فراز نیویورک با بالن به گردش می پردازد. طی یک بد شانسی نقشه اش در طی گردش پایین می افتد و او گم می شود. سپس در حالیکه برای فرود به دنبال جای مناسبی می گشت بالای یکی از آسمان خراشها مردی را می بیند که آسوده خاطر ایستاده است و سیگار می کشد.
مدیر از او می پرسد: می بخشید من الان کجا هستم؟
مرد پاسخ می دهد : از زمین ۵۰۰ پا فاصله دارید و در یک بالن هستید.
مدیر عصبانی می شود و می پرسد: شما مهندس هستید. درسته ؟
– بله شما از کجا فهمیدید؟
– چون تو دردسر افتادم و از شما سوالی می پرسم. جواب شما ۱۰۰ درصد درست است اما به هیچ درد من نمی خورد.
– شما هم باید مدیر باشید . مگه نه ؟
– بله تو از کجا فهمیدی ؟
– چون از زمین ۵۰۰ پا فاصله دارید در یک بالن هستید. گم شدید. نقشه ندارید. در وضعیت بدی هستید و همه ی اینها الان تقصیر من شده !!!

به این نوشته امتیاز بدهید!

مریم هنربخش

همیشه برای من خود نوشتن مهم بوده. خیلی مهم تر از انتشار آن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×