چهارشنبه , 13 تیر 1403 2024 - 07 - 03 ساعت :
» داستان » داستان نجار و کارفرما
داستان
داستان

داستان نجار و کارفرما

اسفند 20, 1402 00

داستان
داستان

خلاصه مطالب: نجار مسن تصمیم به بازنشستگی گرفت تا خانه ای برای خودش بسازد اما کارفرما او را برای ساختن خانه اش مجبور کرد و نجار با استفاده از چوب های نامرغوب خانه ای برای خودش ساخت. وقتی کارفرما خانه را دید، آن را به نجار هدیه داد ولی نجار متوجه شد که خانه اش خوب ساخته نشده است.

به گزارش مجله نو: نجار و کارفرما:
خانه یك نجار مسن به كارفرمایش گفت كه می خواهد بازنشسته شود تا خانه‏ای برای خود بسازد و در كنار همسر و نوه‏هایش دوران پیری را به خوشی سپری كند. كارفرما از اینكه كارگر خوبش را از دست می داد، ناراحت بود ولی نجار خسته بود و به استراحت نیاز داشت. كارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانه‏ای برایش بسازد و بعد بازنشسته شود. نجار قبول كرد ولی دیگر دل به كار نمی بست، چون می دانست كه كارش آینده‏ای نخواهد داشت، از چوب های نامرغوب برای ساخت خانه استفاده كرد و كارش را از سر‏ سیری انجام داد. وقتی كارفرما برای دیدن خانه آمد، كلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه هدیه من به شما است، بابت زحماتی كه در طول این سال ها برایم كشیده‏اید. نجار وا رفت؛ او در تمام این مدت در حال ساختن خانه‏ای برای خودش بوده و حالا مجبود بود در خانه‏ای زندگی كند كه اصلاً خوب ساخته نشده بود.

به این نوشته امتیاز بدهید!

مریم هنربخش

همیشه برای من خود نوشتن مهم بوده. خیلی مهم تر از انتشار آن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×