دوشنبه , 11 تیر 1403 2024 - 06 - 30 ساعت :
» اطلاعات عمومی » رسوم عجیب و غریب » آداب عجیب عروسی در تهران قدیم
رسوم عجیب و غریب

آداب عجیب عروسی در تهران قدیم

اسفند 21, 1402 10

به گزارش مجله نو: آداب عجیب عروسی در تهران قدیم

یا عقیده دیگر این که هرگاه قرار بود، قصابی برای کشتن گوسفند نذری به خانه همسایه رود، مادر دختر چادر دخترش را برداشته، نزد قصاب مي‌رفت و از او خواهش مي‌کرد که پس از سر بریدن گوسفند، چادر دختر را از توی روده آن عبور دهد. با اين اميد كه وقتی دختر چادر را سر کرد، به زودی بختش باز شود.

البته دستمزد قصاب هم در این ماموریت جدا از پول یک کله قند با ارزش بوده است.

کارهای زیادی در این زمینه انجام مي‌شد که شرح مفصل همه آنها مدت‌ها زمان مي‌خواهد که امکانش نیست، اما به قدر اشاره شنیدن آن‌ها خالی از لطف نیست. بنابراین فهرست وار اعتقادات تهرانی‌ها را در بخت گشایی دخترشان برمي‌شماریم:

۱- سرکتاب باز کردن، مادر دختر بی خبر از او نزد رمال و دعانویس مي‌رفت و از وی مي‌خواست برای گشودن بخت دخترش یک سرکتاب باز کند.

۲- تکان دادن سفره عقد بر سر دختر.

۳- بردن دختر به حمام یهودی‌ها و داخل کردن وی در خزینه و پس از خروج از آن حمام دوباره بردن به حمام مسلمانان و شستن او از نجاست حمام یهودی.

۴- گذراندن چادر نماز دختر از روده گوسفند که شرحش گذشت.

۵- پیراهن مراد: تهیه پیراهن مراد از این قرار بود که روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان که روز قتل ابن ملجم است، زن‌ها آرایش مي‌کردند و به مسجد مي‌رفتند (تهرانی‌ها بیشترشان در مسجد شاه تجمع مي‌کردند) و با پارچه‌هایی که از قبل تهیه کرده بودند، در بین دو نماز پیراهن مراد را مي‌دوختند و معتقد بودند که با پوشیدن این پیراهن کلیه حاجات آن‌ها (از جمله بخت گشایی دخترشان) برآورده خواهد شد. اگر كسي اين پيراهن را كه با پول گدايي دوخته مي شد، مي پوشيد تا سال ديگر حاجت و مرادش برآورده مي شد. داستان از اين قرار بود كه دختران دم بخت از روز اول ماه رمضان دور كوچه و محله ها به راه مي افتادند و از مردم گدايي مي كردند و شب بيست وهفتم از صبح زود، چرخ خياطي ها را به مسجد سپهسالار مي بردند و با پارچه سفيدي كه از آن پول مي خريدند بين دو نماز ظهر و مغرب مشغول دوختن پيراهن مي شدند و بعد از آن زمان، پيراهن مراد را مي پوشيدند.

۶- پلوی عروسی: پیر دخترها، قیمه پلوی مي‌پختند و ته مانده پلوی عروسی را با آن قاطی مي‌کردند و به فقرا مي‌دادند که بختشان باز شود.

۷- حنای سر عروس: از حنای سر عروس به قدر یک فندق برمي‌داشتند و با رنگ و حنا قاطی مي‌کردند و سر دختر خانه مانده مي‌بستند. مادران از حناي سر عروس در مراسم حنابندان، به اندازه اي كوچك برمي داشتند و با نيت آنكه دختران شان عروس شوند بر سر آنها مي ماليدند.

۸- وارونه سر کردن چادر نماز.

۹- سبزه گره زدن که کمابیش امروزه انجام مي‌شود. گره زدن سبزه در روز سيزدهم فروردين از جمله رسومي بود كه تمام دختران دم بخت به آن پايبند بودند كه حتي امروز نيز ديده مي شود. دختران در اين روز دو ساقه سبز را به هم هفت گره مي زدند و نيت و حاجت شان را بيان مي كردند. در هنگام گره زدن نيز دختران دلهره داشتند كه مبادا گره پاره شود كه در صورت پاره شدن، حاجت شان روا نمي شد.

۱۰- گدایی کردن.

۱۱- توسل به اماکن مقدس مسیحیان.

۱۲- نذری مولودی. مادران تهراني نذر مي كردند كه اگر دخترشان تا سال ديگر شوهر كرد، در ماه ربيع الاول كه ماه جشن، سرور، ضيافت و عروسي هاست، جشني به نام مولودي براي خشنودي حضرت زهرا(س) برپا كنند.

۱۳- باز کردن قفل: دختر و پیرزنی از خویشان قفلی را مي‌بستند و سه، چهار راه دورتر از خانه اش رفته پیرزن از مردی که اسمش محمد یا علی بود، مي‌خواست با کلید قفل را باز کند.

۱۴- آب هفت گری: آبی که مادر دختر یا کس دیگر از هفت دکان که نام شغل شان به «گری» پایان مي‌یافت، مي‌گرفت (آهنگری، سفیدگری، زرگری، شیشه گری، مسگری، ریخته گری و دواتگری) این آب‌ها را در شیشه‌ای جمع مي‌کرد و روز جمعه پس از غسل و دو رکعت نماز واجب آب را با جام باطل سحر بر سرش مي‌ریخت.

۱۵- بیرون کردن دختر از خانه.

۱۶- توسل به منار: در پای منار دختر خانه مانده شمع روشن مي‌کرد.

۱۷- توسل به توپ مروارید: استمداد از توپ مروارید برای مردادخواهی، ماجرای معروفی است که خود به تنهایی فضایی را برای حکایت مي‌طلبد. فقط اشاره شود که غیر از بست نشینی متهمین در مجاورت توپ مروارید برای فرار از کیفر سیاسی و جرایم عمومی و موارد دیگر در دوران قاجاریه یکی دیگر از کارکرد اعتقادی توپ مروارید، در میان تهرانیان توسل دختران بدان بود تا با دخیل بستن به آن و عبور از زیر لوله توپ بختشان گشوده شود.توپ مرواريد، توپ مفرغ بزرگي روي دو چرخ بر بالاي سكويي در ميدان توپخانه (سپه سابق) قرار داشت كه دختران جهت بخت گشايي از زير لوله توپ رد مي شدند يا رويش سر مي خوردند و برخي نيز در كنارش دخيل مي بستند و اشعاري را زمزمه مي كردند. توپ مرواريد ماجراهاي ديگري را نيز به خود اختصاص داده بوده كه عده اي آن را منتسب به غنايم جنگي نادرشاه مي دانستند كه از هند ب

به این نوشته امتیاز بدهید!

مریم هنربخش

همیشه برای من خود نوشتن مهم بوده. خیلی مهم تر از انتشار آن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×