چهارشنبه , 13 تیر 1403 2024 - 07 - 03 ساعت :
» داستان » داستان بهلول
داستان
داستان

داستان بهلول

اسفند 21, 1402 00

داستان
داستان

خلاصه مطالب: بهلول، یکی از شاگردان امام صادق و امام موسی کاظم بود که برای نجات امام از قتل، خود را به دیوانگی زد. این تدبیر او را از صدور فتوا بر علیه امام نجات داد. بهلول در تاریخ تشیع به عنوان نماد مقاومت منفی شناخته می‌شود و حکایات و کلمات او دستورالعمل زندگی با شرافت و صلابت دینی است. او در ادبیات اسلامی مانند لقمان حکیم شناخته شده و سخنانش الهام بخش نویسندگان و شاعران است. بهلول در سال 190 هـ .ق در بغداد درگذشت.

به گزارش مجله نو: در کتاب «دائرة المعارف تشیع» آمده است: ابو وُهیب(وهب) بن عمرو -بهلول- معروف به مجنون، از فقها و حکما و شعرای شیعه در قرن دوم هجری بوده است و علت دیوانگی ظاهری او این است که به وسیله‌‌‌ی آن، سخن حق را بدون ترس بر زبان بیاورد.

در کتاب مجالس المؤمنین، سفینة البحار، روضات الجنّات؛ أعیان الشیعه و…؛ بهلول از شاگردان خاص امام صادق(ع) و از اصحاب آن حضرت و حضرت امام موسی کاظم(ع) معرفی شده است.

از آنجا که هارون الرشید(خلیفه عباسی) قصد داشت مخالفان حکومت استبدادی خود را از بین ببرد، نقشه‌ای طرح کرد تا امام کاظم(ع) را به شهادت برساند.

هارون از فقهای بغداد -از جمله بهلول- درخواست کرد تا فتوا دهند که امام قصد دارد بر علیه حکومت قیام کند و قتل او شرعاً واجب است. اما بهلول از این کار خودداری کرد و از امام چاره‌‌جویی نمود.

امام(ع) به او پیشنهاد کرد خودش را به دیوانگی بزند تا هارون از او دست بردارد.

یک روز صبح مردم بغداد بهلول را در کوچه و بازار دیدند که لباس کهنه‌‌‌ای به تن کرده و سوار بر تکه چوبی شده و با کودکان بازی می‌‌کند و فریاد می‌زند: «کنار بروید! مبادا اسب من شما را لگد کند».

این تدبیر، او را از صدور فتوا بر علیه امام نجات داد و هارون وقتی شنید که بهلول دیوانه شده است، دست از او برداشت.

در روایتی دیگر، سید نعمت الله شوشتری در کتاب غرایب الاخبار به نقل از روضات الجنّات آورده است که هارون الرشید به پیشنهاد مشاورانش از بهلول خواست که قاضی القضاة(رئیس قوه قضائیه) بغداد شود، ولی او قبول نمی‌‌‌کرد و عذر می‌‌‌آورد. چون اصرار و فشار هارون از حد گذشت، بهلول خود را به دیوانگی زد. گویند وقتی به هارون گفتند که بهلول دیوانه شده است، گفت: «او دیوانه نشده، بلکه با این تدبیر خود را نجات داده است».

بهلول در تاریخ تشیع به عنوان مظهر و مثال مقاومت منفی و سرمشق تقّیه و حکیمی پاکباز و گریزان از خدمت ستمکاران شناخته شده است. حکایات و کلمات و اشعار او دستورالعمل زندگی با شرافت و مشوّق شهامت اخلاقی و صلابت دینی است.

بهلول در ادبیات و فرهنگ اسلامی به خصوص بین شیعیان در ردیف لقمان حکیم قرار دارد و سخنانش الهام بخش نویسندگان و شاعران و ضرب ‌المثل می‌‌‌باشد. کلمه بهلول در لغت عرب به معنی مرد خندان یا کسی که خوبی‌های زیادی دارد، است.

بهلول حدود سال 190 هـ .ق در بغداد وفات کرد و در همان شهر به خاک سپرده شد.

به این نوشته امتیاز بدهید!

مریم هنربخش

همیشه برای من خود نوشتن مهم بوده. خیلی مهم تر از انتشار آن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×