جنگ گوجهفرنگی در اسپانیا- مراسم ها و جشن های عجیب در جهان
به گزارش مجله نو: جنگ گوجهفرنگی در اسپانیا
بدون شک، بزرگترين جنگ مواد غذايي، جنگ گوجهفرنگي در اسپانياست.
هر ساله، در آخرين چهارشنبه ماه آگوست، بيش از 3000 نفر در شهر Bunol در اسپانيا جمع ميشوند تا بيش از 100 هزار کيلوگرم گوجهفرنگي رو به سمت همديگه پرتاب کنند.
شرح و تفسيرهاي فراواني درباره پيشينه تاريخي اين جشنواره عمومي و محبوب وجود دارد. عده اي از مورخان معتقدند كه منشأ اين جشنواره شوخيهاي عملي جالبي بوده است كه جوانان شهر با آوازه خوانان دوره گرد انجام مي داده اند. داستان بدين صورت بوده كه آوازه خوان مورد نظر درحال نواختن موسيقي و نغمه سرايي از چهارراه يا ميدان شهر مي گذشته كه صداي بد و ناموزون او باعث مي شود كه جوانان محل با گوجه فرنگيهاي آبدار به استقبال او بروند و مجبورش كنند كه ديگر آوازي نخواند! با آغاز ماجرا تمام كساني كه در اطراف بوده اند به اين نبرد نابرابر مي پيوسته اند و نوازنده بيچاره ر با گوجه فرنگي به خوبي پذيرايي مي كرده اند!
بر اساس معتبرترين تفاسير آغاز نبرد گوجه فرنگي به سال 1945 بر مي گردد. ميدان شهر كه جشنواره گوجه فرنگي به صورت سنتي در آنجا برگزار مي شده است انباشته از جواناني بوده كه به هنگام آغاز جشنواره با قيافه هاي عجيب و غريب از جلوي ديدگان مشتاقان اين مراسم رژه مي رفته اند.
بسياري از جوانان با ديدن اين مراسم به سيل جوانان شركت كننده مي پيوسته اند تا به همراه موزيك كساني را كه در شكل و قيافه غولهاي عجيب و غريب ظاهر شده اند را به جلو هل دهند!
نبرد گوجه فرنگي با افتادن يكي از شركت كنندگان بر زمين آغاز مي شود. يورش به سوي جعبه هاي گوجه فرنگي آغاز ماجراست و كار آن قدر بالا مي گيرد كه پليس براي اينكه خسارتي به فروشگاههاي مجاور وارد نشود مجبور مي شود كه در نبرد دخالت نمايد!
در سال 1951 شهرداري شهر بونال اجازه برپايي جشنواره را صادر نكرد. نتيجه آن شد كه تعدادي از شركت كنندگان جوان دستگير شده و حتي به زندان انداخته شدند! اين امر باعث شد تا ساكنان شهر برگزار كنندگان جشنواره را مجبور ساختند كه آنان را آزاد سازند. با گسترش اعتراضات مسؤولان شهر مجبور شدند تا بار ديگر اجازه برپايي جشنواره ر صادر نمايند. از آن سال به بعد همه ساله بر تعداد شركت كنندگان در جشنواره اضافه شد و اين امر باعث شد تا مسؤولان تصميم بگيرند كه جشنواره را در خارج از شهر برگزار نمايند.
اما جوانان پرشور بار ديگر غوغايي برپ كردند و كار را به جايي رساندند كه علاوه بر نبرد با گوجه فرنگي، يكديگر را به درون فواره هاي آب هل دادند و بر روي يكديگر آب پاشيدند آنها به تماشاگران و مسؤولان هم رحم نكردند و آنان را هم از گوجه فرنگيهاي خود بي نصيب ننمودند! اين شيطنتها باعث شد تا بار ديگر مسؤولان، جشنواره را ممنوع اعلام نمايند و شركت كنندگان را به زندان و حبس تهديد نمايند. از آنجا كه اين مراسم ريشه هاي عميقي در جامعه بونال داشت در سال 1957 عده اي از جوانان پيشنهاد كردند كه جشنواره را به صورت مراسم تدفين گوجه فرنگي برگزار نمايند!دوباره جمعيت بسياري با لباسهاي عجيب به راه افتادند و گروهي نوازنده نيز آنان ر همراهي كردند.
دسته اي از جوانان نيز در حالي كه تابوت حامل يك گوجه فرنگي بزرگ را حمل مي كردند از جلوي تماشاگران رژه مي رفتند! در سال 1959 و درپي تقاضاهاي مكرر مردم، شهرداري بونال بار ديگر اجازه برپايي جشن گوجه فرنگي را البته با محدوديتهاي خاص صادر نمود. از جمله اين محدوديتها اينكه آغاز و پايان جشن با صداي زنگ اعلام مي شود و پرتاب گوجه فرنگي قبل و بعد از به صدا درآمدن زنگ ممنوع خواهد بود و نبرد گوجه فرنگي تنه در زمان ميان دو زنگ مجاز خواهد بود! از آن زمان به بعد جشنواره صورت رسمي تري به خود گرفت هرچند كه دچار تغييرات بسياري نيز شد. چنانكه علاوه بر نبرد گوجه فرنگي، مسابقه صعود از تير چراغ برق چرب و روغني، مسابقه با كيسه گونيهاي مختلف، جشن شكلات داغ و انواع مسابقه هاي ورزشي و نمايشهاي خياباني نيز به اين مراسم اضافه شد.
در اين ميان مسابقه اي كه به شدت جاي خود را در ميان طرفداران باز نموده بالارفتن از ستون صابوني است كه برندگان آن مي توانند در نوك ستون جايزه خود كه تكه اي گوشت نمك زده است را بدست آورند!
از سال 1980 شهرداري عهده دار برگزاري و ترويج جشنواره شد. لذا همه ساله شهرداري بونال چندين تن گوجه فرنگي تهيه مي كند تا در اين مراسم مصرف شود!
با وجود تعداد زياد شركت كنندگان در اين مراسم، خوشبختانه اين جشن هيچگونه خطر و حادثه اي را به دنبال نداشته است و همه ساله بدون هيچ حادثه تلخي به خوبي برگزار شده است.
امروزه بسياري از مردم كساني را كه ب پافشاري خود موجب شدند تا اين مراسم همه ساله برگزار شود تحسين مي كنند. جشنواره اي كه امروزه به يك جشن بزرگ و فراموش نشدني تبديل شده است.