سخنان فردوسی و زندگینامه آن
به گزارش مجله نو:
فردوسی
مقدمه:
فردوسی، شاعر بزرگ ایرانی، که به عنوان پدر ادبیات فارسی شناخته میشود، از جمله انبوهی از ادبیات پرافتخار و ارزشمندی است که در تاریخ ادبیات ایرانی ثبت شده است. او با اپوزیسیون به حکومتهای ظالم و بیعدالتی، از طریق آثار خود مبارزه با سرکوب و ستم را نشان داد. در این مقاله به زندگی، آثار و تأثیرات فردوسی بر ادبیات فارسی میپردازیم.
زندگی نامه فردوسی
فردوسی در سال 940 میلادی در شهر توس به دنیا آمد. او از خانوادهای معتقد به اهمیت ادب و دانش بود و از کودکی به خواندن و نوشتن علاقهمند بود. فردوسی تحصیلات خوبی را در زمینه ادبیات و تاریخ داشت و این تحصیلات بر آثار او تأثیر گذار بود.
آثار بزرگ فردوسی
آثار بزرگ فردوسی شامل “شاهنامه”، “بهرامنامه”، “زهره و شاهمات” و “جوانمردینامه” است. این آثار از تعصبات و ایدئولوژیهای او نشان دهنده و به عنوان اثرات بسیار ارزشمند در ادبیات فارسی به شمار میروند.
تأثیرات فردوسی بر ادبیات فارسی
فردوسی با آثار خود تأثیرات بسیار زیادی بر ادبیات فارسی گذاشت. او به عنوان پدر ادبیات فارسی شناخته میشود و آثار او تا امروزه برای نویسندگان و شاعران ایرانی الهام بخش بوده است.
مبارزه با ستم و سرکوب
فردوسی در آثار خود از مبارزه با ستم و سرکوب حکومتهای ظالم و بیعدالتی مینوشت. او با قرار دادن شخصیتهای قهرمان و شجاع در آثار خود، پیامهایی از عدالت و انصاف به جامعه منتقل میکرد.
شهرت و شهرت بیپایان
فردوسی به خاطر شهرت و شهرت بیپایانش در تاریخ ادبیات جهان شناخته میشود. او با آثار خود ابداعهایی در حوزه شعر و داستاننویسی داشت که تا به امروز هنوز هم مورد تحسین و توجه قرار میگیرند.
نتیجهگیری
فردوسی با آثار خود نه تنها تأثیرات بزرگی بر ادبیات فارسی گذاشت، بلکه پیامهای ارزشمندی از عدالت، انصاف و مبارزه با ستم و سرکوب به جامعه انتقال داد. او با شعر و داستاننویسی خود به ابداعهایی بینظیر در دنیای ادبیات دست یافت و با شهرت و شهرت بیپایانش، همواره در قلوه ادبیات جهان قرار گرفت.
سخنان
دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد . فردوسی
گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است . فردوسی
خرد برترین هدیه الهی است . فردوسی
خرد و دانش مرد دانا در گفتار او هویداست . فردوسی
کسی که خرد ندارد همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است . فردوسی
بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی
خرد مانند چشم هستی و جان آدمی است و اگر آن نباشد چگونه جهان را به درستی خواهی گذراند . فردوسی
اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد . فردوسی
خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است . فردوسی
کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد . فردوسی
دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی . فردوسی
به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد . فردوسی
روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! . فردوسی
چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست . فردوسی
بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد . فردوسی
رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست . فردوسی
اگر برای انجام کاری بزرگ ، زمان نداری .بهتر است بی درنگ آن را به دیگران بسپاری . فردوسی
کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد . فردوسی
این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست . فردوسی
فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است . فردوسی
کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند .فردوسی
آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد . فردوسی
از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند . فردوسی
جایگاه پرستش گران کوهستان است . فردوسی
آزادگان را کاهلی ، بنده می سازد . فردوسی
فرمانرویانی که گوش به فرمان مردم دارند در زندگی جز رامش و آوای نوش نخواهند شنید . فردوسی
کسی که بر جایگاه خویش منم زد بخت از وی روی بر خواهد تافت . فردوسی
خسروی بزرگتر ، بندگی بیشتر می خواهد . فردوسی
ابلیس مانند نیکخواهان پیش می آید ، ابتدا عهد و پیمان می گیرد ، سپس راز می گوید .فردوسی
آنگاه که هنر خوار می گردد جادو ارجمند می شود . فردوسی
دیوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نیکی را هم باید مانند راز گفت . فردوسی
جز مرگ را ، هیچ کسی از مادر نزاد . فردوسی