نویسنده منصور کوشان
به گزارش مجله نو: نویسنده منصور کوشان
منصور کوشان (به انگلیسی: Mansour Koushan) (زادهٔ ۵ دی ۱۳۲۷ در اصفهان – درگذشته ۲۷ بهمن ۱۳۹۲)، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و روزنامه نگار ایرانی، برندهٔ لوح سپاس، تندیس و جایزهٔ نقدی ده میلیون ریالی اثر برتر ادبیات نمایشی جشنواره خانه تاتر ایران در سال ۱۳۸۷ (می ۲۰۰۹) و جایزهٔ آزادی بیان اوسیتزکی Ossietzky Prise، در سال ۱۳۸۹ (نوامبر ۲۰۱۰) است.
زندگینامه
در پنجم دی ماه ۱۳۲۷ در اصفهان زاده شد. در سالهای جوانی شعر و نمایشنامه می نوشت و از نسل جوان حلقه ی جنگ اصفهان بود. از او در همان سال های جوانی نمایشنامه های “تصویر من”، “ساعت کوبنده چیست، ساعت کوبنده” و “بودن از نبودن” در دانشگاه اصفهان به روی صحنه رفت. کوشان در سال ۱۳۵۳، پس از این که نمایشنامه اش “فریادی برای گوش های کر” در صحنه اجرا شد، برنده ی اول جشنواره تاتر شهرستان ها گشت، تله ویزیون ملی آن را ضبط و پخش کرد، و هم چنین برنده نمایشنامه نویسی سال به خاطر نمایشنامه “روزنامه های دیروز، امروز و فردا” از طرف سازمان تلویزیون ملی ایران گشت و پس از به عنوان مسؤل مرکر فرهنگی اصفهان به استخدام سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران درآمد.
در این سال ها، منصور کوشان در کنار طراحی و کارگردانی نمایشنامه هایی از خود و دیگران، کلاس های آموزش نمایشنامه نویسی و کارگردانی نیز داشت و با گروه تاتر دانشگاه اصفهان همکاری می کرد. اما از آن جا که اجرای نمایش های او، مانند “الف، لام، میم”، “وعده ی ملاقات” ، “بودن از نبودن” و … با مشکل ساواک روبرو شد، در پاییز سال ۱۳۵۴ اصفهان را به مقصد تهران ترک کرد.
کوشان در تهران، ضمن نوشتن نمایشنامه و انتشار آن ها چون “قربانیان خواب پنهان” در نشریه هایی چون ماهنامه رودکی، با تلویزیون و مطبوعات همکاری می کرد. چنان که نقدهای بسیاری از او در باره ی تاتر دیدگاه تازه ای در نقد تاتر را باب کرد. از سری کارهای او می توان به بررسی کامل نمایشنامه های اکبر رادی در ویژه نامه های روزنامه آیندگان و ماهنامه رودکی اشاره کرد.
منصور کوشان پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، همکاری اش را با صدا و سیما قطع کرد و هفته نامه ی “ایران” را تا بهار سال ۱۳۵۹، منتشر کرد که خود مدیر و سردبیر آن بود. از پس از تعطلیلی تمام نشریه های آزاد، کوشان نیز چون بسیاری از شاعران و نویسندگان تا سال ۱۳۶۴ خانه نشین بود و در همین سال ها، به دلیل محدودیت های سانسور به ویژه برای تاتر، رو به داستان نویسی و رمان نویسی آورد.
او از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ با صدا و سیما به صورت برنامه ای همکاری کرد و چند نمایشنامه تلویزیونی، مجموعه تلوویزیونی و فیلم ساخت که همه ی آن ها توقیف یا با سانسور بسیار پخش شدند. از آثاری که در این دوره ساخت و هرگز پخش نشد، نمایش “در حضور”، فیلم “بچه مردم”، سریال “اندرلطایف روزگار” را می توان نام برد و از مجموعه های پخش شده باسانسور شدید، سریال “ز هر کوی، ز هر کوی” یا “به دنبال سیمرغ”، که بازسازی زندگی و آثار شخصیت های مهم تاریخ ادبیات و عرفان ایران چون سنایی غزنوی، بایزید بسطامی، فریدالدین عطار، ابوریحان بیرونی، مولوی بلخی، مصلح الدین سعدی، ناصر خسرو قبادیانی، ابوسعید ابوالخیر و … بود.
فضای ناامن و پلیسی تلویزیون و سانسور پی در پی، کوشان را بر آن داشت تا باز به سوی نقد و روزنامه نگاری روی بیاورد. از این رو پس از همکاری با دوره ی نخست “آدینه” و انتشار مقاله هایی در باره تاتر، تلویزیون، شعر و عرفان، سردبیری ماهنامه ی “دنیای سخن” را به عهده گرفت و پس از تعطیلی موقت این نشریه، با همکاری عباس معروفی مجله گردون را منتشر کرد و کوشید به مفاد بیانیه ای که در باره ی نسل سوم ادبیات ایران منتشر کرده بود، جامه ی عمل بپوشاند.
در همین دوره که تا حدودی امکان فضای فرهنگی به وجود آمده بود، کوشان موفق شد رمان “محاق” و مجموعه داستان “خواب صبوحی و تبعیدی ها” را منتشر کند که هر دو با استقبال خوانندگان روبرو شد. پس از توقیف و انتشار مجدد مجله گردون، کوشان دیگر همکاری اش را با آن ادامه نداد و در سال ۱۳۷۰ ضمن فعالیت در راستای احیای کانون نویسندگان، موفق شد ماهنامه ی “تکاپو” را تا سال ۱۳۷۲ منتشر کند که هم نقش مهمی در شکل گیری جمع مشورتی کانون نویسندگان داشت و هم نقش مهمی در معرفی ادبیات مدرن و یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نشریه های ادبی بعد از انقلاب ۵۷ محسوب می شود.
کوشان بعد از تعطیلی تکاپو، در کنار فعالیت در جمع مشورتی کانون نویسندگان، انتشار کتاب هایش، چون مجموعه شعرهای “قدیسان آتش و خواب های زمان”، “سال های شبنم و ابریشم”، مجموعه داستان های “واهمه های مرگ” و “واهمه های زندگی” و رمان “آداب زمینی” را منتشر کرد و دو شماره ی گاه نامه “بوطیقای نو” را. او پس از یک وقفه ی طولانی که پس از ماجرای اتوبوس ارمنستان پیش آمد و هیچ فعالیت فرهنگی نداشت، مجموعه شعر “مفهوم دیگر الفبا” را منتشر کرد، رمان “راز بهار خواب” و سه کتاب نمایشی به نام های “محفل عاشقان” (4 نمایشنامه)، “بازی های پنهان” (4 نمایشنامه)و “ماجراهای شگفت انگیز اولیس” (نمایش نامه ی بلند) را جهت دریافت مجوز انتشار به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داد و چون مجوز نگرفتند، سردبیری مجله “آدینه” را به عهده گرفت و آن را پس از سال ها، به صورت دو هفته نامه و مرتب منتشر کرد تا این که محکوم به کشته شدن و رفتن از ایران شد و آدینه تعطیل و توقیف گشت.
از فعالیت های دیگر منصور کوشان، می توان به همکاری او در برپایی “سیمنار صدمین سال نیما یوشیج” در هتل بادله ساری، مسولیت او در دعوت از نویسندگان برای سفر به ارمنستان، تدوین و جمع آوری امضای بیانیه “ما نویسنده ایم” یا “متن ۱۳۴” و یکی از اعضای اصلی هیئت برگزاری و تدارک “مجمع عمومی کانون نویسندگان” اشاره کرد.
طی سال های ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۸، منصور کوشان بارها به صورت انفرادی یا همراه دیگر نویسندگان بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت. آخرین بازداشت او در مهر ماه ۱۳۷۴ صورت گرفت که ادامه آن همراه شد با تعقیب او، دوستان و همکارانش و نهایت کشته شدن محمد مختاری و محمدجعفر پوینده. هم زمان با بازداشت نویسندگان و اوج قتل های زنجیره ای کوشان این شانس را یافت که به مناسبت پنجاهمین سال اعلامیه ی حقوق بشر، از طرف خانه ی آزاد یبان و انجمن قلم نروژ برای سخنرانی به اسلو دعوت شد و در روز 8 دسامبر، یک روز بعد از گم شدن محمد مختاری ایران را ترک کرد و چون چند روز بعد از کشته شدن مختاری و پوینده، لیست مرگ نویسندگان افشا و منتشر شد و نام او در صدر آن قرار داشت، دیگر به ایران باز نگشت.
از دسامبر سال ۱۹۸۹ تا سال ۱۹۹۹ میلادی را منصور کوشان در کشورهای مختلف اروپا گذراند. او در شهرهای کشورهای مختلف ده ها جلسه شعرخوانی، داستان خوانی و سخنرانی داشت. در نیمه دوم سال ۱۹۹۹ پناهندگی سیاسی نروژ را پذیرفت و برای نوشتن بخش ایران “دایرت المعارف سانسور جهان” با 14 نویسنده دیگر از کشورهای مختلف همکاری کرد. این کتاب هم زمان با افتتاحیه کتابخانه اسکندریه در مصر، به زبان نروژی و انگلیسی منتشر شده است.
منصور کوشان از آوریل سال ۲۰۰۰ به عنوان نویسنده ی مهمان در شهر استاوانگر، در جنوب غربی نروژ اقامت دارد. او پس از یک سال مدیر هنری تاتر سولبرگ این شهر شد و نمایشنامههایی از خود و نویسندگان جهان را به زبان نروژی طراحی و کارگردانی کرد که با استقبال تماشاگران و به ویژه منتقدان روبرو شد.
نمایشنامه های “G.U.D” یا “خدا” اثر منصور کوشان، “Siste sjanse یا “آخرین شانس” نوشته مشترک منصور کوشان و Jan Olav Brynjulfsen و نمایشنامه Yerma اثر فدریکو گارسیا لورکا، Invitasjon یا “دعوت” اثر منصور کوشان، Intet nytt یا “هیچ خبر”، برداشتی از نمایشنامه “آسانسور آشپزخانه” اثر هارولد پینتر و Nora + Nora اثر منصور کوشان را به روی صحنه برده است. نمایشنامهی G.U.D” و کارگردانی “آخرین شانس” توانست پشتوانه اتحادیه نمایشنامهنویسان نروژی را جلب کند و مبلغ 50 هزار کرون سال ۲۰۰۲ این نهاد معتبر را نصیب منصور کوشان گرداند. از کوشان هم چنین نمایشنامهی “هملت یک ایرانی در تبعید” به زبان نروژی با کارگردانی Szewczyk Cezary در فستیوال تاتر شمال نروژ اجرا شده است و آثاری به نروژی از او منتشر شده مانند رمان “محاق”، داستان “آوازهای خاموش در تبعید” و ده ها شعر و مقاله.
در طی همین سالها منصور کوشان توانسته رمانها و نمایشنامهها و داستانها و آثار تحقیقی دیگری بنویسد که هنوز منتشر نکرده و خبر آنهارادر آخر کتاب هایش منتشر کرده است. مانند رمان “شاهد” جلد دوم رمان “دهان خاموش”، مجموعه داستان “آوازه های خاموش در تبعید”، “این مادران” و … منصور کوشان هم اکنون (فوریه 2012) در نروژ اقامت دارد و سردبیر فصل نامه ی فرهنگی، ادبی و هنری “جنگ زمان” است که به زبان فارسی و نروژی در آغاز هر فصل منتشر میشود و تا کنون 12 شماره ی آن منتشر شده و از طریق شبکه ی فروشگاه های آمازون به دست خوانندگانش می رسد.
منصور کوشان هم چنین برنده ی جایزه آزادی بیان اوسیتزکی سال ۲۰۱۰ میلادی است که هر ساله پن نروژ، به یک نویسنده یا فعال مدافع آزادی بیان اهدا می کند؛ و بنیادگذار خانه آزادی بیان.
او که از حدود نه ماه پیش از درگذشتش و در پی ابتلا به بیماری سرطان معده در بستر بیماری بود صبج روز یکشنبه، در ٢٧ بهمن ١٣٩٢ در سن ۶۵ سالگی در بیمارستانی در شهر استاوانگر نروژ درگذشت.