چهارشنبه , 6 تیر 1403 2024 - 06 - 25 ساعت :
» آرشیو » زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان +عکس
زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان
آرشیو - بازیگران خارجی - بیوگرافی - مقالات

زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان +عکس

اردیبهشت 13, 1403 20

زندگینامه شاهرخ‌خـان

به گزارش گروه بیوگرافی مجله اینترنتی نو:

بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها – زندگینامه شاهرخ‌خـان

یعنی بند نافم دور گردنم پیچیده شده بود! پرستارها می‌گفتند لطف خدا و شانس خوبم بوده که زنده موندم و این تنها چیزیه که پدر و مادرم در مورد تولدم بهم گفتن. ما در محله «راجیندرناگار» زندگی می‌کردیم. حتی دقیقا یادمه که شماره ساختمون‌مون اف – ۴۴۲ بود. روزهای دبستانم دقیق یادمه، مدرسه‌مون درست کنار خونه‌مون بود. بعد از اون، تحصیلات متوسطه رو در دبیرستان کلمبیا شروع کردم که خیلی دبیرستان منظم و دقیق و یکی از مدرسه‌های رده بالای دهلی بود. روز اول مدرسه دقیقا یادمه که خانمی به اسم «بالا» با من مصاحبه کرد و ازم پرسید شغل پدرم چیه. اون زمان پدرم در کار حمل و نقل بود و مدام با ماشین و کامیون و… کار می‌کرد و یک شرکت حمل و نقل داشت. منم اینقدر می‌دونستم که هر کسی با وسایل حمل و نقل سر و کار داشته باشه، راننده ‌است و برای همین گفتم پدرم راننده‌ است!
برای رفتارمون و نمره‌های امتحانی‌مون بهمون ستاره‌های سیاه و طلایی می‌دادند. اگه پنج ستاره سیاه می‌گرفتیم توسط خانم معلم تنبیه می‌شدیم! از اون‌جا که من بچه شیطونی بودم خیلی تنبیه شدم! دلم می‌خواست چنین تنبیهاتی الانم برام وجود داشت! وقتی به گذشته نگاه می‌کنم می‌بینیم چیزی که اون موقع تنبیه به چشم می‌اومد، خیلی هم مفید بود! در کل، روزهای مدرسه‌ام خیلی خوب بود. خیلی تنبیه می‌شدم و خیلی هم مجبورم می‌کردن کنار تخته سیاه بایستم.
معلم‌مون مجبورم می‌کرد شنا کردن رو یاد بگیرم. اون منو به زور توی استخر می‌انداخت و انتظار داشت در حالی که یه عالمه آب توی چشم و حلقم جمع شده، دست و پا بزنم و خودمو نجات بدم. هنوزم شنا کردن و اون معلمم رو که اون‌جوری تنبیهم می‌کرد دوست ندارم! در مدرسه، فوتبال رو خیلی دوست داشتم. الکترونیک درس مورد علاقه‌ام بود و همیشه هم بیشترین نمره رو در این درس می‌گرفتم. توی ریاضی خیلی ضعیف بودم و حتی هنوزم با اعداد مشکل دارم! تا حدی که وقتی کسی بهم شماره تلفنی رو می‌ده باید چندین بار بپرسم و برام تکرار کنن تا بتونم روی کاغذ بنویسمش!
در کالج هم فوتبال، کریکت و هاکی رو ادامه دادم. در حالی که دلم می‌خواست در ورزش جدی کار کنم ولی مشکل کمرم و درد زانوهام بهم اجازه نمی‌داد و این زمانی بود که اولین سریال‌های تلویزیونیم، فاوجی و دیل دریا رو بازی کردم. درسم رو برای فوق‌لیسانس رشته ارتباطات در مرکز علمی جامیا میلیا اسلامیا ادامه دادم که در مورد فیلمسازی و روزنامه‌نگاری بود. سال اول رو خیلی خوب تموم کردم و خیلی هم در اون رشته موفق بودم چون همیشه عاشق ساختن فیلم‌های تبلیغاتی بودم اما مدیر کالج از این‌که به جز کالج کارهای متفرقه زیادی هم می‌کردم خوشش نیومد، یه روز بهم گفت چون غیبت زیاد داشتم نمی‌تونم در امتحانات پایان ترم شرکت کنم. حضور غیاب سر کلاس مسئله بزرگی نبود چون من به جاش پروژه‌های اضافی به دانشگاه تحویل داده بودم. من هم تصمیم گرفتم از اون کالج بیرون بیام و فیلمسازی رو در حد حرفه‌ای یاد بگیرم و فقط وقتی به اون کالج برگردم که ازم دعوت کنن به عنوان استاد مهمان براشون کلاس فیلمسازی بذارم!

زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان
زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان

 

● خانواده

پدرم، «میرتاج محمد»، ده سال بزرگ‌تر از مادرم «فاطیما» بود. لیسانس حقوق و فوق‌لیسانس علوم انسانی داشت و به شش زبان فارسی، سانسکریت، پشتو، پنجابی، هندی و انگلیسی تسلط داشت. پدر هیچ وقت سر من و خواهرم فریاد نزد، اما مادرم چرا.
پدر کارهای مختلفی می‌‌کرد، او یک تجارت موفق مبلمان داشت و سپس وارد کار حمل و نقل شد. ۵۱ سال بیشتر نداشتم که او مرد، پس از مرگش مدتی به لاهور در پاکستان رفتیم، اما دوباره به هندوستان بازگشتیم.
مادر من در حیدرآباد متولد شد، او زنی زیبا بود. پدرم هم بی‌اندازه خوش‌تیپ. اولین ملاقات اتفاقی‌شون باعث شد که اونها عاشق هم بشن. مادرم در یک تصادف اتومبیل، صدمه دید و به خون نیاز داشت. پدرم خیلی اتفاقی به بیمارستان رفته بود تا خون اهدا کنه، در همین مدت، کمک پدرم باعث نجات مادرم شد و اونها عاشق هم شدند. اگرچه پدرم ۱۱ سال از مادرم بزرگ‌تر بود، اما خانواده مادرم که نجات دخترشون رو مدیون او می‌دیدند، این مسئله را نادیده گرفتند.احساس می‌کردم خواهرم «شهناز» به پدر و مادرم نزدیک‌تره چون به هر حال شش سال بزرگ‌تر و بچه اول بود. آن زمان که من به دنیا آمدم، پدرم یک سرمهندس بود و مادرم در یک دفتر درجه یک قضایی، مددکار اجتماعی بود. او در آکسفورد تحصیل کرده و جزو زنان مسلمان هندی محسوب می‌شد که تا این حد به موفقیت رسیده بود. او برای مدتی طولانی دستیار قاضی بود و به بزهکاری نوجوانان رسیدگی می‌کرد. خواهرم شهناز یک دختر تحصیل کرده است، دوره‌های مدیریت را گذرانده و سابقا به عنوان مدیر برای شرکت «یادمان ایندراگاندی» کار می‌کرد. او فوق‌لیسانس را در روان‌شناسی گرفته است. مرگ پدر و مادرمان بی‌اندازه روی او تاثیر گذاشت، من جوان‌تر بودم، بنابراین فکر می‌کنم زودتر از حالت مرگ پدرم بیرون آمدم. او تنها رشته ارتباطی‌ من با والدینم است، من پدر و مادرم را در وجود او می‌بینم، همیشه به او می‌گویم: «تو عین مامان هستی!» حتی وقتی که آماده خشم است. هرگاه غمگین هستم تنها به بالکن می‌روم و گریه می‌کنم و می‌دانم او از جایی به من نگاه می‌کند، چون نمی‌توانستم آنچه هستم، باشم، مگر این‌که مورد دعاهای خیر او قرار گرفته باشم.

زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان
زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان

 

● ازدواج

نام همسر من «گوری» است، پدر و مادر گوری به شدت مخالف ازدواج‌مان بودند. مادرش تهدید کرده بود که خودکشی می‌کند! یه بار من با یه قیافه دیگه به تولدش رفتم! اسمی رو به کار بردم که تو سریال فاوجی صدام می‌کردن، ولی وقتی اونا منو شناختن جهنمی به پا شد! اونا یه خونواده پنجابی خیلی اصیل هستن. منو از همه اعضای خونواده‌ش ترسونده بودن. مجبور بودم دل تک‌تک اعضای خونواده‌شو یکی یکی به دست بیارم. با یکی از دایی‌هاش که پشت تلفن حرف زدم بهم گفت: به خواهرزاده من نزدیک نشو وگرنه…! ولی بعد که دیدمش دیدم خیلی مهربونه! پسرخاله‌هاشو با خودم می‌بردم تفریح، کم‌کم همه‌شون ازم خوش‌شون اومد و بهم امیدواری ‌‌دادن که پدر و مادر گوری رو راضی می‌کنن، ولی اونا قبول نمی‌کردن… گوری توی خونه حبس شده بود! همیشه به من می‌گفت: شاهرخ تو مامان بابای منو نمی‌شناسی… تو خیلی همه چیزو ساده می‌گیری! و من همیشه بهش می‌گفتم: همه چیز درست می‌شه…! ده سال دیگه به همه این روزا می‌خندیم…! و این دقیقا کاریه که الان می‌کنیم! بعضی شب‌ها که می‌شینیم و درباره گذشته فکر می‌کنیم، حسابی می‌خندیم…
یه بار گوری حسابی قاطی کرد!! فکر می‌کرد من با غیرتی که دارم اذیتش می‌کنم! راست می‌گفت، یه زمانی بود که من خیلی روی گوری حساسیت نشون می‌دادم… اینا به خاطر این بود که زیاد همدیگه رو نمی‌دیدم. اما اون نتونست تحمل کنه. این بود که سال ۱۹۸۹ منو ول کرد و بدون این‌که بهم بگه با دوستاش اومد بمبئی. وقتی فهمیدم حسابی قاطی کردم! روز قبل از این‌که بره، اومد پیشم. اون روز تولدش بود و من اتاقمو با یه عالمه بادکنک تزئین کرده بودم و کلی هم کادو براش خریده بودم. وقتی اتاقمو دید خیلی گریه کرد. من فکر کردم به خاطر ناراحتیه زیادیه که خانواده‌ش بهم وارد می‌‌کنن، ولی بهم نگفت که می‌خواد بره… وقتی فهمیدم رفته، به مادرم گفتم. اون بهم گفت برم و دختری که دوستش دارم رو برگردونم. بهم ده هزار روپیه داد و من با دوستام اومدم بمبئی دنبالش. چند روز مدام دنبالش ‌گشتیم، شب‌ها هم مجبور بودیم تو خیابون کنار ساحل هتل تاج بخوابیم! همه جا رو دنبالش گشتیم به خصوص ساحل‌ها. گوری عاشق ساحل بود. پول‌هامون تقریبا تموم شده بود، مجبور شدم دوربینم رو بفروشم. من قیافه گوری رو برای مردم توضیح می‌دادم، به همه می‌گفتم یه دوسته و گمش کردم. همه جا رو گشتیم تا این‌که یه بار یکی ما رو برد به یه ساحل خصوصی. رفتیم توی ساحل… و گوری اون‌جا بود! ایستاده بود توی آب، با دیدن هم گریه کردیم. اون موقع بود که فهمیدم بی‌دلیل حساسیت نشون می‌دادم. همین طور فهمیدم که هیچ‌کس بیشتر از من نمی‌تونه گوری رو دوست داشته باشه و این بهم اعتماد به نفس خیلی زیادی داد.
وقتی تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم قبلش از خونه خاله گوری به پدر و مادرش زنگ زدیم و بهشون گفتیم که ما ازدواج کردیم! خیلی عصبانی شدن. مادرش غذا خوردنو گذاشت کنار. وضع خونه‌شون حسابی ریخته بود به هم. رفتم که پدرشو ببینم، احساس گناه می‌کردم. وقتی باهاشون صحبت کردم فکر می‌کنم چاره دیگه‌ای نداشتن جز این‌که قبول کنن. الان می‌تونم احساس پدر مادر گوری رو درک کنم، اونا یه خونواده ۱۵ نفری سفت و سخت پنجابی بودن که گوری جوان‌ترین‌شون بود. تصور کنین که اون بگه می‌خواد با یه پسر با یه دین دیگه، با یه فرهنگ و رفتار دیگه با یه شغل متفاوت ازدواج کنه… هیچ نقطه مثبتی برای من نبود. اونا رو سرزنش نمی‌کنم. اونا حتما فکر می‌کردن می‌تونن شوهر خیلی بهتری برای دخترشون پیدا کنن. ما هیچ وقت نمی‌خواستیم کاری برخلاف خواسته خونواده‌هامون بکنیم. فکر فرار حتی یه بارم هم به سرمون نزد اما مطمئن بودیم که حتما با هم عروسی می‌کنیم…وقتی که من، پدر و مادر گوری رو دیدم اصلا روی زبونم نمی‌‌اومد بگم: «من دخترتونو دوست دارم!» به نظرم خیلی احمقانه می‌اومد! به خاطر این‌که من هیچ وقت نمی‌تونستم گوری رو بیشتر از اونا دوست داشته باشم. اونا گوری رو به دنیا آورده بودن و بزرگش کرده بودن. عشق من هیچ وقت نمی‌تونست جانشینی برای عشق اونا باشه…
مراسم ازدواج‌مون هم به رسم مسلمونا برگزار شد. ما می‌خواستیم یه مراسم ساده داشته باشیم. پدرو مادر گوری آخر شب وقتی گوری نشست توی ماشین شروع کردن به گریه کردن، بعد همه خونواده‌ش هم شروع کردن به گریه کردن. منم که دیدم این‌جوریه خیلی جدی گفتم: اگه اینقدر ناراحتین، می‌‌تونین دخترتونو پیش خودتون نگه دارین، من می‌‌آم می‌بینمش و می‌‌رم!
در مورد بچه‌هام، دلم می‌خواد پسرم تا ۱۶ سالگی حسابی شر و شلوغ باشه که بتونه بعد از اون پسر خوبی باشه! موقع به دنیا اومدن «آریان»، حال گوری خیلی بد شد. زایمانش خیلی خطرناک بود. اون موقع من فقط می‌خواستم گوری سالم بمونه، اجازه هم دادم اگه خیلی وضع وخیم شد اول گوری رو نجات بدن… ولی الان همه چیز آریان… آریان… آریان…!!
درباره دخترم هم همه عشقی که توی وجودم هست رو بهش می‌‌دم… با وجود این‌که همسرم فکر می‌کنه من دیوونه‌ام دلم می‌خواد با دخترم رفیق و صمیمی باشم. پدر و مادر من بهترین دوستان من بودن، به همین ترتیب منم می‌خوام صمیمی‌ترین دوست بچه‌هام باشم… من به گوری احترام می‌ذارم برای این‌که اون یه زنه و مادر بچه‌هام. دوستش دارم چون خیلی صادقه و تکمیل‌کننده منه. اون بهم یاد داد چه‌طور توی زندگیم سیاست داشته باشم! اون همیشه بهم می‌گه که خیلی چیزهایی رو می‌گم که نباید بگم، اون ثابت‌ترین و محکم‌ترین عامل توی زندگی منه و به خاطر موقعیت و یافته‌هام نیست که اون به من احترام می‌ذاره یا دوستم داره، اون منو دوست داره به خاطر این‌که من می‌خندونمش! نمی‌دونم… من اونو می‌خندونم؟…

زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان
زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان

شاهرخ‌خـان، یکی از بازیگران برجسته صنعت فیلم هندی است که با استعداد و تلاش خود توانسته است جایگاه ویژه‌ای در دنیای سینما برای خود بسازد. با ظهور در بیش از 80 فیلم و به دست اوردن جوایز بین‌المللی مختلف، او یکی از محبوب‌ترین و تاثیرگذارترین بازیگران هندی به شمار می‌رود. در این مقاله، به بررسی زندگینامه و حرفه حرفه‌ای شاهرخ‌خـان می‌پردازیم و به نقش‌های برجسته او در صنعت فیلم پرداخته و تاثیر او بر رونق سینما و فرهنگ جهانی را بررسی می‌کنیم.

 

زندگی‌نامه و فراز و فرودهای شاهرخ‌خان

شاهرخ‌خـان در تاریخ 2 نوامبر 1965 در دهلی، هند متولد شد. وی در یک خانواده مذهبی با پدر و مادر هندو و برادران و خواهران مسلمان بزرگ شد. او در کودکی با مشکلات مالی و خانوادگی مواجه بود، اما با استعداد و پشتکارش توانست به دانشجویی در دانشگاه جامعه‌شناسی دست پیدا کند. پس از تحصیل در دانشگاه، شاهرخ‌خـان وارد صنعت فیلم هندی شد و با بازی در نقش‌های مختلف، توانست توجه و محبت مخاطبان را به خود جلب کند.

 

موفقیت‌های حرفه‌ای شاهرخ‌خان

شاهرخ‌خـان با بازی در فیلم‌های مختلفی همچون “دلواره‌های دیوانه”، “دیوانه” و “چینی اکبر”، موفقیت‌های بزرگی را در صنعت فیلم هندی کسب کرد. او با بازی در نقش‌های مختلف از جمله نقش‌های کمدی، عاشقانه و اکشن، توانسته است تنوع و توانایی بازیگری خود را نشان دهد و به یکی از معروف‌ترین بازیگران هندی تبدیل شود. او به عنوان “بادشاه بالیوود” شناخته می‌شود و هنوز هم پس از سال‌ها فعالیت، هواداران بی‌شماری در سراسر جهان دارد.

تاثیر شاهرخ‌خان بر فرهنگ جهانی

شاهرخ‌خـان با بازی در فیلم‌هایی که موضوعات اجتماعی و فرهنگی مهمی را مطرح می‌کنند، توانسته است تاثیر بزرگی بر فرهنگ جهانی داشته باشد. او با بازی در فیلم‌هایی مانند “دیوانه” و “بازیابی”، به تبیین مسائلی همچون قومیت، عشق و انسانیت پرداخته و توانسته است مخاطبان خود را به تفکر و تامل در مسائل عمیق‌تر و پیچیده‌تر ترغیب کند. این تاثیر شاهرخ‌خان بر فرهنگ جهانی، باعث شده است که وی به یکی از نمادهای صنعت فیلم و فرهنگ هندی تبدیل شود.

زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان
زندگینامه بازیگر شاهرخ‌خـان

جوایز و افتخارات شاهرخ‌خان

شاهرخ‌خـان به عنوان یکی از برجسته‌ترین بازیگران هندی، جوایز بسیاری در طول حرفه حرفه‌ای خود دریافت کرده است. او بارها و بارها به عنوان بهترین بازیگر برگزیده شده و جوایزی همچون جایزه فیلمفارسی بهترین بازیگر مرد و جایزه فیلمفارسی بهترین بازیگر مکمل را از آن خود کرده است. این جوایز و افتخارات، نشان‌دهنده توانایی و استعداد بی‌نظیر شاهرخ‌خان در عرصه بازیگری است.

 

تأثیر شاهرخ‌خان بر نسل جوان

شاهرخ‌خـان با توانایی و استعداد خود، توانسته است تأثیر بزرگی بر نسل جوان داشته باشد. او با بازی در فیلم‌هایی که مسائل اجتماعی و فرهنگی مهم را مطرح می‌کنند، توانسته است جوانان را به تفکر و تأمل در مسائل مختلف ترغیب کند و آن‌ها را به تغییر و تحول در جوامع خود تشویق کند. این تأثیر بزرگ شاهرخ‌خان بر نسل جوان، باعث شده است که وی به عنوان یک الگوی برتر برای جوانان در سراسر جهان شناخته شود.

 نتیجه گیری

در نهایت، می‌توان گفت که شاهرخ‌خـان با بازی‌های خیره‌کننده و موضوعات جذابی که در فیلم‌هایش مطرح می‌کند، توانسته است جایگاه ویژه‌ای در صنعت فیلم هندی و فرهنگ جهانی برای خود بسازد. او به عنوان یکی از برجسته‌ترین بازیگران هندی شناخته می‌شود و تأثیر بزرگی بر فرهنگ جهانی داشته است. امیدواریم که این مقاله به معرفی و بررسی زندگی و حرفه شاهرخ‌خان کمک کرده باشد و نشان دهد که چگونه این بازیگر استعداد بی‌نظیر خود را به نمایش گذاشته و تأثیر بزرگی بر فرهنگ جهانی داشته است.

به این نوشته امتیاز بدهید!

مریم هنربخش

همیشه برای من خود نوشتن مهم بوده. خیلی مهم تر از انتشار آن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×