نمایش «بوغاج»: روایتی از قدرت، توهم و حسادت
بوغاج؛ داستانی برگرفته از افسانههای کهن آذربایجانی، با روایتی از قدرت، توهم و خیانت، در چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر روی صحنه رفت. این نمایش که برداشتی از یکی از داستانهای «دده گورگوت» است، نشان میدهد که چگونه قدرت میتواند به پسرکشی و خیانت منجر شود.
ریشههای تاریخی نمایش بوغاج
نمایش «بوغاج» بر اساس سومین داستان کتاب دده گورگوت ساخته شده است؛ اثری که کهنترین افسانههای آذربایجان را در خود جای داده است. این کتاب که نسخهای از آن در آلمان نگهداری میشود، بیش از هزار سال قدمت دارد و شامل ۱۲ داستان است که در آنها، مفاهیمی مانند شجاعت، قدرت، خیانت و عدالت بررسی شدهاند.
خلاصه داستان نمایش بوغاج
بوغاج، فرزند دُرسا خان، قهرمانی است که پس از عبور از چالشهای مختلف، به قدرت میرسد. داستان از جایی شروع میشود که او به خواستگاری دختر بایندرخان میرود، اما خان برای دادن دخترش شرط سختی میگذارد:
✅ بوغاج باید یک گاو نر را شکست دهد.
✅ پس از پیروزی، باید با یک سیلی پدرش را بکشد تا ثابت کند که شایسته قدرت است.
بوغاج شرط دوم را نمیپذیرد و در عوض، تصمیم میگیرد با تهدید، پدرش را به مقام خانی خزرستان برساند. اما این تازه آغاز توهم قدرت و خیانت است.
حسادت، خیانت و فریبکاری در قدرت
پس از رسیدن دُرسا خان به قدرت، اطرافیان او حسادت و توهم خیانت را در ذهنش میکارند. او تصور میکند که بوغاج روزی علیه او قیام خواهد کرد. در نتیجه، تصمیم میگیرد که پسرش را به قتل برساند.
✅ وزرا یکییکی احضار میشوند تا درباره بوغاج نظر بدهند.
✅ در نهایت، دُرسا خان در یک شکار، به سمت پسرش تیراندازی میکند.
✅ همه تصور میکنند که بوغاج کشته شده است.
اما مدتی بعد، خبر زنده بودن بوغاج به گوش دُرسا خان میرسد؛ کسی که روزی به او قدرت داده بود، اکنون به ناجی او تبدیل میشود.
پیام اصلی نمایش: آیا قدرت منتهی به صلح میشود؟
«بوغاج» داستانی درباره چرخه قدرت است. حسادت اطرافیان، توهم خیانت و وسوسه حکومت، انسانها را به سمت خیانت به نزدیکترین افرادشان سوق میدهد. در پایان، بوغاج به این نتیجه میرسد که:
❌ هیچ قدرتی منتهی به صلح نمیشود.
✅ حکومت به خرد و درایت نیاز دارد، نه به شمشیر.
این نمایش نشان میدهد که چگونه یک پدر، از ترس از دست دادن قدرت، پسرش را به مرگ محکوم میکند، اما در نهایت، همان پسر است که او را نجات میدهد.
بازیگران و عوامل نمایش بوغاج
این نمایش به کارگردانی غریب منوچهری و نویسندگی مشترک منوچهر غریب و جعفر نوعخواه اجرا شده است. از بازیگران این اثر میتوان به داور فرمانی، فرهاد توفان، عباس جاهد، علی دانش، مهدی مردوار، نگار رسولی، آیسان کاری، حامد تبریزیان، مصطفی حسینپور، امیرحسین علیزاده و شهاب نعمتی اشاره کرد.
برنامههای آینده نمایش بوغاج
تمرینات این نمایش ۶ ماه به طول انجامیده است و نسخه اولیه آن در سال ۱۳۸۵ نوشته شده و چندین بار بازنویسی شده است. این نمایش پیش از جشنواره فجر، در اردبیل اجرا شد و با استقبال زیادی مواجه شد. کارگردان نمایش، غریب منوچهری، امیدوار است که بتواند این نمایش را در کشورهای حوزه قفقاز، مانند آذربایجان، روسیه و ترکیه نیز اجرا کند.
افسانهها و واقعیتها در نمایش «بوغاج»
یکی از نکات جالب در نمایش «بوغاج»، نحوه تطبیق دادن یک افسانه کهن با مسائل اجتماعی و سیاسی امروز است. گرچه داستان این نمایش برگرفته از یکی از افسانههای قدیمی آذربایجان است، اما موضوعات آن، مانند حسادت، توهم قدرت، و خیانت به طور عمیقی با مسائل مدرن پیوند خوردهاند. نمایش از یک سو به نقد ظلم و فساد قدرت میپردازد و از سوی دیگر، تاثیرات منفی سیاستهای غلط و دور از خرد را بر روابط انسانی و اجتماعی نشان میدهد.
قدرت و فریب در جامعه»
در جامعهای که در آن قدرت به وسیله فریب و ترس حفظ میشود، افسانهها به مثابه آینهای برای انعکاس حقیقت عمل میکنند. «بوغاج» در این نمایش، نمونهای از فردی است که با تکیه بر قدرت و زور، سعی در تثبیت موقعیت خود دارد اما در نهایت به نتیجهای نخواهد رسید. این نمایش نشان میدهد که چگونه ترس از قدرت میتواند روابط انسانی را پیچیده و در بسیاری از موارد به بیاعتمادی و دسیسه منجر شود.
حکومتها و کینهتوزی
در «بوغاج»، کینهتوزی مهمترین عاملی است که روابط میان شخصیتها را شکل میدهد. در این داستان، قدرت به ابزاری برای گرفتن انتقام تبدیل میشود و همین موضوع نشان میدهد که در جوامع مختلف، کینه و انتقام میتواند به راحتی بر خرد و عقل حکومت کردن غالب شود. قدرتی که از حسادت و کینه نشأت میگیرد، به جای ایجاد صلح و آرامش, همواره به نارضایتی و درگیری میانجامد.
آیا قدرت منتهی به صلح میشود؟
سوال اصلی که در این نمایش مطرح میشود، این است که آیا قدرت میتواند منجر به صلح شود؟ نمایش به وضوح نشان میدهد که هیچ قدرتی به تنهایی نمیتواند به صلح واقعی منتهی شود. برای رسیدن به صلح و آرامش، قدرت باید از خرد و درایت نشأت گیرد و به جای استفاده از زور و تهدید، به همکاری و تفاهم برسد. در این راستا، «بوغاج» نشان میدهد که قدرتهایی که از طریق خشونت و کینه به دست میآیند، هیچگاه پایدار نخواهند بود.
تأثیر بر مخاطب: بازتاب فرهنگ و جامعه
«بوغاج» تنها یک نمایش تئاتری نیست؛ بلکه بازتابی از فرهنگ و جامعه است که در آن، قدرت و سیاست به شدت درگیر حسادت، کینه، و توهمهای فردی هستند. این نمایش برای مخاطب نشان میدهد که در هر جامعهای، قدرتهای ظالم معمولاً کسانی را که به آنها اعتماد کردهاند، فریب میدهند و قربانی میکنند. در این میان، فریب و توهم باعث میشود که مردم نتوانند به درستی از قدرت استفاده کنند و این امر باعث فساد و فروپاشی جامعه میشود.
پایان نمایش و پیامی جهانی
در پایان، هنگامی که بوغاج پدرش را نجات میدهد و در برابر توهمات و خطاهای قدرت میایستد، به نوعی پیام امید و آگاهی به تماشاگران منتقل میشود. این پیام نه تنها در زمینه قدرت و سیاست بلکه در تمام جنبههای زندگی انسانی قابل استفاده است. نمایش «بوغاج» از یک سو به نقد تاریخ و افسانههای قدیمی پرداخته و از سوی دیگر، پیامی جهانی و معاصر به ما میدهد که در هر عصری میتوان از خشونت و فساد جلوگیری کرد، به شرطی که خرد و آگاهی بر قدرت غلبه کند.
جمعبندی: چرخه بیپایان قدرت و خیانت
«بوغاج» نمایشی است که نشان میدهد حسادت و توهم خیانت چگونه میتوانند پایههای یک حکومت را متزلزل کنند. این نمایش از افسانهای کهن الهام گرفته اما همچنان موضوعی بسیار معاصر دارد: قدرت بدون خرد، فقط چرخهای از خیانت و خشونت را بازتولید میکند.
نظر شما درباره این نمایش چیست؟ آیا قدرت میتواند منجر به صلح شود؟