چهارشنبه , 28 آبان 1404 2025 - 11 - 19 ساعت :
 
ما گرفتار ساختارهای بوروکراتیکی هستیم
اقتصاد

ما گرفتار ساختارهای بوروکراتیکی هستیم

آبان ۱۵, ۱۴۰۴ 0

به گزارش وبسایت مجله خبری نو، پنل تخصصی هنر الگوریتمی و تعاملی: قدرت بخشی به هویت ملی از طریق نوآوری دیجیتال با سخنرانی امیرحسین روشن‌ضمیر فعال اقتصادی، فؤاد نجم‌الدین عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ و مهدی شوندی فعال اقتصادی امروز پنجشنبه ۱۵ آبان در سالن همایش‌های رایزن در مرکز دایرة‌المعارف فارسی برگزار شد.

فؤاد نجم‌الدین عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ گفت: وقتی در مورد هنر صحبت می‌کنیم، به عنوان بخشی از خلاقیت و صنایع خلاق، یک پیش‌فرض منطقی شکل می‌گیرد. این پیش‌فرض که تولید ارزش فرایندی دارد، فرایندی که چگونگی جای‌گیری در جامعه یا ساختارهای کلان‌تری را توصیف می‌کند و هم‌زمان باعث تحقق مسیر اقتصادی خاصی می‌شود. اما در برابر این دیدگاه، واقعیت دیگری نیز در حوزه هنر وجود دارد که در طول تاریخ به‌خوبی شناخته‌ایم.

وی افزود: هنر در گذشته به شکلی یک‌دست‌تر بود. ۳۰۰ یا ۴۰۰ سال پیش بسیاری از هنرمندان مطرح روی جنبه‌های روزمره زندگی تمرکز داشتند و آثارشان تأثیرات عمیقی بر شیوه زیستن مردم می‌گذاشت. با گذشت زمان و تغییر شرایط، هنر به سوی تخصصی‌تر شدن پیش رفت. هنرمندان حرفه‌ای‌تر شدند، فضاهای اختصاصی برای فعالیت‌هایشان شکل گرفت، و هنر به‌تدریج به کالایی قابل خرید و فروش تبدیل شد. این فرآیند در عین داشتن مزایای خود، باعث شد بخش عمومی هنر به نوعی رها شود، گویی که دغدغه‌های عمومی مرتبط با زیبایی‌شناسی دیگر چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ گفت: این زیبایی‌شناسی چیزی است که از آغاز تاریخ همراه آدمی بوده و به زندگی او عمق می‌بخشیده است. هرچند که امروز شاهد توسعه نهادهای تخصصی در حوزه‌های مختلف هستیم و بسیاری از این نهادها توانسته‌اند مسیر خود را به شکلی پایدار ادامه دهند، اما سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا وجه عمومی هنر، بخشی از صنایع خلاق محسوب می‌شود؟ اگر هست، چه کارهایی برای گسترش آن می‌توان انجام داد؟

وی افزود: در دهه هفتاد میلادی، اعتراضات جدی به تجاری شدن هنر آغاز شد. هنرمندان تلاش کردند تا از اقتصاد بازاری که بر هنر سایه افکنده بود فرار کنند و تاکید کردند که سهمی برای تجربه روزمره انسان‌ها باقی نمانده است. تجربه‌هایی که امروز برخی از آن‌ها تحت عناوینی چون هنر محاصره یا هنر اجتماعی شناخته می‌شوند، آرام‌آرام در نقاط مختلف دنیا شکل گرفتند و به نمادی از بازگشت به ریشه‌های عمومی هنر تبدیل شدند. این سؤال همچنان باز است که چگونه می‌توان میان تخصصی‌شدن هنر و حفظ ارتباط آن با زندگی عمومی مردم توازن ایجاد کرد.

نجم‌الدین گفت: نهادهای مختلف تلاش کرده‌اند هنر عمومی را ترویج و حمایت کنند. اگر به کشور خودمان نگاه کنیم، سازمان‌های بزرگی مانند شهرداری‌ها که ارتباط نزدیکی با مردم دارند، دائماً در نقاط مختلف اقداماتی مانند برگزاری رویدادها یا برنامه‌هایی را انجام می‌دهند. هدف این است که تجربه‌های روزمره شناختی را به نوعی در اختیار عموم قرار دهند. با این حال، معمولاً این فعالیت‌ها از نظر اقتصادی چندان توجیه‌پذیر نیستند و بیشتر شبیه هزینه‌ای اضافی تلقی می‌شوند تا اقدامی باکیفیت و تأثیرگذار. نه تنها جذابیت زیادی ندارند، بلکه اغلب نارضایتی عمومی را هم به دنبال دارند و بیشتر به پر کردن کارنامه عملکرد شباهت دارند، تا یک فعالیت مؤثر و معنادار.

وی ادامه داد: این مسئله پرسشی جدی را به همراه دارد که چرا با وجود پیشرفت در حوزه هنر و نهادهای تخصصی مالی و اقتصادی، نمی‌توانیم در بخش عمومی نیز چنین مدلی را پیاده‌سازی کنیم. یکی از ابعاد مهم این موضوع این است که چه راهکارهایی می‌تواند منجر به ایجاد تعریف مشخص‌تری از هنر عمومی شود، هنری که وجوه مختلفی دارد؛ از تجربه‌های مکان‌محور گرفته تا تعاملاتی که میان شهروندان، هنرمندان و حتی نهادهای مرتبط ایجاد می‌شود. نکته قابل توجه این است که در بسیاری از کشورهای جهان، چرخه‌های اقتصادی مشخصی برای این

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×