پنجشنبه , 29 آبان 1404 2025 - 11 - 19 ساعت :
 
تمرینی برای پرورش گوش موسیقایـی
خواننده

تمرینی برای پرورش گوش موسیقایـی

آبان ۲۸, ۱۴۰۴ 0

به گزارش وبسایت مجله خبری نو، فرانتس شوبرت، آهنگساز برجسته اتریشی، در سالروز درگذشت خود، آگاه است که در عمر بسیار کوتاه خود ۹ سمفونی، ۱۴ کوارتت زهی، دو تریوی پیانو و بسیاری آثار زیبای دیگر پدید آورد. اما آنچه نام و جایگاه او را بی‌همتا نگه می‌دارد، لیدها (ترانه‌ها) ی او است؛ ۶۰۳ لید یا ترانه در ۳۱ سال زندگی‌اش نشانگر آن است که او هیچ‌وقت از آواز جدا نبوده‌است. او دوازدهمین فرزند از میان ۱۴ فرزند خانواده شوبرت بود و پیانو زدن را از پدرش فراگرفت.

در اغلب آثار شوبرت، ویولن و ویولنسل خط آواز را دنبال می‌کنند و پیانو در حقیقت همراهی‌کننده است. او از آهنگسازان برجسته‌ای چون هاید، موتسارت و بتهوون تاثیرپذیرفته است.

موسیقی کلاسیک یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای تاریخ فرهنگ است؛ زبانی جهانی که مرز نمی‌شناسد و آشنایی با آن به معنای شناخت بخش بسیار مهمی از خلاقیت هنری بشر است. شناخت موسیقی کلاسیک، در عین حال، تمرینی برای پرورش گوش موسیقایی، شنیدن دقیق‌تر، صبورتر و حساس‌تر است. موسیقی کلاسیک، همچون بسیاری از هنرها، گفت‌وگویی میان «لذت» و «آگاهی» برپا می‌کند.

این همان فرمول کهنی است که هوراس، شاعر رومی، نیز به آن اشاره داشت و وظیفه شعر را «لذت بخشیدن و آموختن» می‌دانست. درآمیختن این دو بعد، اثرگذاری هر یک را دوچندان می‌سازد. با این همه، موسیقی کلاسیک رویکردی ویژه به این فرآیند دارد؛ چرا که برخلاف هنرهایی که بر متن یا تصویر استوارند، حکمت و دانایی را نه بازنمایی، بلکه «تجسم» می‌کند.

موسیقی به‌جای آنکه چیزی را به ما بنمایاند یا بازگوید، تجربه‌ای حیاتی از آن می‌آفریند. حاصل این عمل، تجربه‌ای بی‌واسطه و شگفت‌آور از امور است؛ گویی رخداد در همان لحظه برای خود شنونده به وقوع می‌پیوندد.

در موسیقی بی‌کلام کلاسیک، که اغلب قالب‌های اصلی را دربر می‌گیرد، احساسات و اندیشه‌ها غالباً به‌صورت کلی و بی‌نام بیان می‌شوند. موسیقی نه می‌تواند چیزی را «بگوید» و نه «نشان دهد»؛ اما همین ناتوانی به مزیتی یگانه بدل می‌شود. این هنر از رهگذر لذتی که برمی‌انگیزد، مفاهیم را در دسترس درک قرار می‌دهد.

برای شنونده، این تجربه اغلب به معنای لمس کیفیت درک یک امر ژرف است، حتی اگر نتواند آن را به‌روشنی نام بگذارد. ویژگی ممتاز موسیقی کلاسیک در «آنچه می‌توان شنید» نهفته است. این موسیقی چندلایه و سرشار از جزئیات است؛ بدین معنا که شیوه‌های گوناگونی برای شنیدن آن وجود دارد.

هر بار گوش سپردن، دریافتی تازه پدید می‌آورد، چندان‌که یک اثر واحد را می‌توان بارها به گونه‌های متفاوت شنید. از این رو، به‌جای تجویز روشی یگانه، رویکردهایی برای یافتن موسیقی دلخواه و گشودن «زاویه‌های شنیداری» تازه، راهی برای درک عمیق‌تر آن فراهم می‌آورد.

موسیقی کلاسیک در ایران، برخلاف بسیاری از کشورها که بخشی از فرهنگ عمومی و آموزش رسمی محسوب می‌شود، اغلب به‌عنوان هنری لوکس، پیچیده و مخصوص گروهی محدود از جامعه تلقی می‌شود. این وضعیت دلایل متعددی دارد که ریشه‌های آن را می‌توان در عوامل تاریخی، آموزشی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای جست‌وجو کرد.

نخستین دلیل، فقدان آموزش فراگیر و مستمر موسیقی در نظام آموزشی کشور است. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان، آشنایی با موسیقی کلاسیک از سنین کودکی و در مدارس عمومی آغاز می‌شود، در ایران آموزش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×