» داستان » داستان مرد ثروتمند- داستانی جالب و خواندنی
داستان
داستان

داستان مرد ثروتمند- داستانی جالب و خواندنی

40

داستان
داستان

خلاصه مطالب: یک مرد ثروتمند به کشیش می گوید که مردم او را خسیس می پندارند. کشیش با حکایتی از یک گاو و یک خوک به او پاسخ می دهد که نشان می دهد همه چیزی که مردم از گاو می گیرند در زمان حیاتش است، اما خوک همه چیز خود را در زمان حیات خود به آنها می دهد.

به گزارش مجله نو: مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم…
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده
هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.!!
اما در مورد من چی؟…
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست

می دانی جواب گاو چه بود؟

جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
“هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم”

به این نوشته امتیاز بدهید!

رضا امیری

هر اتفاقی را بهانه ای برای نوشتن ببینید، با هر مسئله ای که برایتان پیش می آید یک نوشته خوب بسازید، خدا همراه شماست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×