داستان سفر بهلول به بصره- پند آموز ترین داستان
خلاصه مطالب: بهلول به بصره رفت و اتاقی اجاره کرد که بخاطر خرابیهایش هر زمان باد و باران میوزید، به صاحب خانه گفت وی اتاق خطرناکی داده است اما او گفت این صداها از تسبیح و حمد موجودات است و بهلول نگران شد و گفت باید زودتر فکری کرد.
به گزارش مجله نو: آورده اند که بهلول به بصره رفت و چون در آن شهر آشنایی نداشت برای مدت کمی اطاقی اجاره نمود ولی آن اطاق از بس کهنه ساز و مخروبه بود به محض وزش باد یا بارانی تیرهایش صدا میکرد .
بهلول پیش صاحب خانه رفته و گفت اطاقی که به من داده اید بی اندازه خطرناک است زیر به محض وزش مختصر بادی صدا از سقف دیوارش شنیده میشود.
صاحب خانه که مرد شوخی بود در جواب بهلول گفت عیبی ندارد البته می دانید که تمام موجودات به موقع حمد و تسبیح خدای را می گویند و این صدای تسبیح و حمد اطاق است
بهلول گفت :
صحیح است ولی چون تسبیح و تحلیل موجودات به سجده منجر میشود من از ترس سجده اطاق خواستم زودتر فکری بنمایم.