حل تعارض در ازدواج
به گزارش مجله خبری نو به نقل از میگنا، ازدواج، به عنوان یکی از بنیادیترین نهادهای اجتماعی، پیوندی عمیق و پرمعناترین روابط انسانی را شکل میدهد. این اتحاد، فراتر از یک قرارداد اجتماعی و قانونی، به پیوندی عاطفی، روانی و شخصی میان دو فرد با شخصیتها، ارزشها، پیشینهها و تجارب منحصر به فرد تبدیل میشود. در حالی که ازدواج میتواند منبع عشق، حمایت، امنیت و رشد باشد، اختلاف نظرها و تعارضها به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از این رابطه، چالشهای خاص خود را به همراه میآورد.
بسیاری از زوجها، ظهور تعارض را نشانهای از ناسازگاری و عدم موفقیت در رابطه تلقی میکنند. در مقابل، دیدگاه روانشناسی به این موضوع، متفاوت است. روانشناسان معتقدند که اختلاف نظرها نه تنها اجتنابناپذیرند، بلکه فرصتی برای شناخت عمیقتر، رشد شخصی و تقویت صمیمیت میان زوجین محسوب میشوند. مدیریت صحیح و سازنده تعارضات، کلید موفقیت در زندگی زناشویی است. اما عدم رسیدگی به اختلافات و استفاده از شیوههای مخرب در حل آنها، میتواند اعتماد، عشق و رضایت زناشویی را تضعیف کرده و حتی به جدایی منجر شود. دکتر مهوش معاذی نژاد، با تاکید بر این نکته که حل تعارض به معنای حذف کامل اختلافها نیست، بلکه هنر مواجهه سازنده با آنهاست، به اهمیت مدیریت صحیح تعارضات اشاره میکنند. این رویکرد، زمینهی اصلی این نوشتار مجله خبری نو را تشکیل میدهد که تلاش میکند به بررسی ابعاد مختلف تعارض در ازدواج بپردازد.
ماهیت تعارض در ازدواج چیست؟ تعارض در سادهترین شکل خود، زمانی رخ میدهد که نیازها، خواستهها یا انتظارات دو طرف با یکدیگر در تضاد قرار بگیرند. در روابط زناشویی، به دلیل نزدیکی عاطفی و عمق سرمایهگذاری روانی، اختلافات شدت و حرارت بیشتری به خود میگیرند. چیزی که در یک رابطه دوستانه ممکن است تنها یک سوءتفاهم گذرا تلقی شود، در ازدواج میتواند به اختلافات جدی و پیچیده منجر شود.
تعارضات را میتوان به دو دسته سالم و ناسالم تقسیمبندی کرد. تعارض سالم، با گفتگوی شفاف، گوش دادن فعال، احترام متقابل و تلاش مشترک برای یافتن راه حل مشخص میشود. چنین اختلافاتی، اگرچه ممکن است ناخوشایند باشند، اما در نهایت به شناخت بهتر و حتی نزدیکی بیشتر بین زوجین میانجامند. در مقابل، تعارضات ناسالم، شامل سرزنش، تحقیر، سکوت طولانی یا اجتناب از بحث میشود. در این حالت، اختلافات به جای حل شدن، به کینه و فاصله عاطفی بین طرفین منجر میشوند.
علل رایج تعارضات زناشویی بسیار متنوع هستند. تفاوت در سبکهای ارتباطی، یکی از مهمترین منابع این اختلافات است. برای مثال، تضاد بین فردی که به بیان مستقیم عادت دارد و فردی که از روشهای غیرمستقیم یا سکوت برای انتقال پیام خود استفاده میکند، میتواند منجر به سوءتفاهمها و دلخوریهای فراوان شود.
مسائل مالی، از دیگر عوامل شایع در بروز تعارضات زناشویی است. اختلاف در اولویتهای مالی، ناشی از تفاوت در دیدگاهها در مورد امنیت مالی، خرج کردن برای تجارب لذتبخش یا کمک به دیگران، میتواند ریشه بسیاری از بحثها و اختلافات بین زوجین باشد.
صمیمیت عاطفی و جنسی نیز گاهی میتواند منبع اختلاف باشد. تفاوت در میزان نیاز به نزدیکی یا در شیوه ابراز عشق و محبت، باعث احساس طرد یا نادیده گرفته شدن در یکی از طرفین میشود. در چنین شرایطی، اگر گفتگو صادقانه و سازنده شکل نگیرد، دلخوری به سرعت به فاصله تبدیل خواهد شد.
شیوههای فرزندپروری، روابط با خانواده همسر، نقش فرهنگ و سنتها و تغییرات فردی در طول زندگی، مانند تغییر شغل یا تغییر باورهای شخصی، از دیگر عوامل ایجاد تعارض در ازدواج هستند. همه این عوامل میتوانند تعادل رابطه را به هم زده و به بروز اختلافات بینجامند.
روانشناسی تعارضات زناشویی، به بررسی جنبههای روانشناختی تأثیرگذار بر شدت و پیچیدگی اختلافات میپردازد. سبکهای دلبستگی، یکی از عوامل کلیدی در این زمینه است. افراد با سبک دلبستگی ایمن، به طور معمول در مدیریت اختلافات بهتر عمل میکنند. در مقابل، افراد با سبک دلبستگی اضطرابی یا اجتنابی، به ترتیب با اصرار بیش از حد یا اجتناب از مواجهه با مشکلات، چرخهای از تعقیب و گریز را ایجاد میکنند.
احساسات، از دیگر عوامل مؤثر در تشدید اختلافات است. اغلب تعارضات، بر سر مسائل سطحی نیستند، بلکه ریشه در احساسات عمیقتری مانند احساس بیارزشی، ترس از طرد شدن یا نیاز به دیده شدن دارند.
تحریفهای شناختی، مانند ذهنخوانی یا تعمیمدهی، نیز میتوانند در تشدید تعارضات نقش داشته باشند. جان گاتمن، پژوهشگر برجسته روابط زناشویی، چهار الگوی مخرب ارتباطی (انتقاد، تحقیر، دفاعیبودن و قطع ارتباط) را شناسایی کرده است که تکرار آنها، شانس دوام ازدواج را به شدت کاهش میدهد.
اصول حل تعارض در ازدواج، شامل تعهد به رابطه، گفتگوی باز و محترمانه، گوش دادن فعال، کنترل هیجان، انعطافپذیری و مصالحه، تمرکز بر راهحل به جای سرزنش و بخشش و رها کردن گذشته است. راهبردهای عملی، مانند گفتگوی منظم، قانون بیست دقیقهای، شروع نرم (Soft Start-up)، تمرکز بر یک موضوع در هر زمان، دیدگاه برد-برد و ایجاد آیینهای صمیمیت، میتواند در مدیریت اختلافات به زوجین کمک کند. در برخی موارد، مشاوره حرفهای میتواند مؤثرترین راه حل برای غلبه بر تعارضات باشد.
فرهنگ و جامعه نیز نقش بسزایی در شیوه مواجهه با تعارضات زناشویی دارند. تفاوتها در فرهنگها در مورد بیان مستقیم مشکل، نقشهای جنسیتی و تأثیر رسانههای اجتماعی و فضای مجازی میتواند به بروز سوءتفاهمها و اختلافات بینجامد.
در نهایت، مدیریت مؤثر تعارضات، میتواند منجر به افزایش اعتماد و صمیمیت، رشد فردی و زوجی، الگودهی مثبت برای فرزندان و پایدارتر شدن ازدواج شود. با این حال، باید به خاطر داشت که حل تعارض، فرآیندی مداوم و چالشبرانگیز است که نیازمند تلاش مشترک، تعهد و در برخی موارد، کمک حرفهای است.
منبع: میگنا







